چهارشنبه, 05 اردیبهشت,1403
آدرس ایمیل
info[@t]beh-zone.ir

داستانهای کوتاه درباره قضاوت زود هنگام


داستانهای کوتاه درباره قضاوت زود هنگام

داستانهای بسیار زیبا درمورد زود قضاوت نکردن درمورد دیگران را برای شما عزیزان آورده ایم. پیشنهاد می کنیم این داستانها آموزنده درمورد قضاوت را حتما بخوانید…

داستان درباره قضاوت نادرست

در این جهان، هیچ اتفاقی بر حسب تصادف رخ نمی دهد. در حقیقت همه رویدادها که اتفاق می افتند، لطف و رحمت الهی در ورای آن پنهان است. همه حوادث برای ما پیام هایی دارند که امکان دارد تا وقتی که زنده هستیم علت آن ها را نفهمیم چون خیلی از این اتفاقات فراسوی ادراک ما و جزو اسرار الهی هستند و سعی برای فهم حکمت خداوند و قضاوت بر آن ها با هوش محدودمان مثل اندازه گرفتن اقیانوس با پیمانه است.

 

هیچ وقت نمی توانیم و اجازه نداریم در تقدیرات الهی قضاوت کنیم. به همین دلیل قضاوت بر کارکرد دیگران ما را از آرامشی که به دنبال آن هستیم دور می کند. قضاوت فقط به ذات خداوندی تعلق دارد و بس. مسلما بارها در مورد اطرافیانمان قضاوت کرده ایم که اگر چنین است، باید از خداوند آمرزش بخواهیم.

 

داستان کوتاه در مورد قضاوت نادرست:

زن و مرد جوانی به محله جدیدی اسبا‌ب‌کشی کردند. روز بعد ضمن صرف صبحانه، زن متوجه شد که همسایه‌اش درحال آویزان کردن رخت‌های شسته است و گفت: لباس‌ها چندان تمیز نیست. انگار نمی‌داند چطور لباس بشوید. احتمالا باید پودر لباس‌شویی بهتری بخرد.

 

همسرش نگاهی کرد اما چیزی نگفت. هربار که زن همسایه لباس‌های شسته‌اش را برای خشک شدن آویزان می‌کرد، زن جوان همان حرف را تکرار می‌کرد تا اینکه حدود یک ماه بعد، روزی از دیدن لباس‌های تمیز روی بند رخت تعجب کرد و  به همسرش گفت: "یاد گرفته چطور لباس بشوید. مانده‌ام که چه کسی درست لباس شستن را یادش داده.." مرد پاسخ داد: من امروز صبح زود بیدار شدم و پنجره‌هایمان را تمیز کردم!

 

زندگی هم همینطور است. وقتی که رفتار دیگران را مشاهده می‌کنیم، آنچه می‌بینیم به درجه شفافیت پنجره‌ای که از آن مشغول نگاه ‌کردن هستیم بستگی دارد. قبل از هرگونه انتقادی، بد نیست توجه کنیم به اینکه خود در آن لحظه چه ذهنیتی داریم و از خودمان بپرسیم آیا آمادگی آن را داریم که به‌ جای قضاوت کردن فردی که می‌بینیم، در پی دیدن جنبه‌های مثبت او باشیم؟

زندگی تاس خوب آوردن نیست، تاس بد را خوب بازی کردن است...

چند داستان درباره قضاوت اشتباه, داستان درباره قضاوت اشتباه,داستان درباره قضاوت نادرست

داستان درباره قضاوت نادرست

 

داستان بسیار زیبا درمورد زود قضاوت نکردن دیگران

انسان سرمایه داری در شهری زندگی میکرد اما به هیچ کسی ریالی کمک نمی کرد. فرزندی هم نداشت و تنها با همسرش زندگی می کرد. در عوض قصابی در آن شهر به نیازمندان گوشت رایگان میداد. روز به روز نفرت مردم از این شخص سرمایه دار بیشتر میشد. مردم هر چه او را نصیحت می کردند که این سرمایه را برای چه کسی میخواهی در جواب می گفت: نیاز شما ربطی به من نداره بروید از قصاب بگیرید. تا اینکه او مریض شد، احدی به عیادت او نرفت.

 

این شخص در نهایت تنهایی جان داد؛ هیچ کس حاضر نشد به تشییع جنازه ی او برود، همسرش به تنهایی او را دفن کرد اما از فردای آن روز اتفاق عجیبی در شهر افتاد. دیگر قصاب به کسی گوشت رایگان نداد! او گفت کسی که پول گوشت را میداد دیروز از دنیا رفت…!

” زود قضاوت نكنيم “

چند داستان درباره قضاوت اشتباه, داستان درباره قضاوت اشتباه,داستان درباره قضاوت عجولانه

داستان درباره قضاوت عجولانه

 

داستانی در مورد قضاوت اشتباه

دو کبوتر بودند در گوشه مزرعه ای با خوشحالی زندگی می کردند . در فصل بهار ، وقتی که باران زیاد می بارید ، کبوتر ماده به همسرش گفت : " این لانه خیلی مرطوب است . اینجا دیگر جای خوبی برای زندگی کردن نیست . " کبوتر جواب داد : " به زودی تابستان از راه می رسد و هوا گرمتر خواهد شد . علاوه براین ، ساختن این چنین لانه ای که هم بزرگ باشد و هم انبار داشته باشد ، خیلی مشکل است ."

 

بنابراین دو كبوتر در همان لانه قبلی ماندند تا این که تابستان فرا رسید و لانه آنها خشک تر شد و زندگی خوشی را در مزرعه سپری کردند . آنها هر چقدر برنج و گندم می خواستند می خوردند و مقداری از آن را نیز برای زمستان در انبار ذخیره می کردند . یک روز ، متوجه شدند که انبارشان از گندم و برنج پر شده است . با خوشحالی به یكدیگر گفتند : " حالا یک انبار پر از غذا داریم . بنابراین ، این زمستان هم زنده خواهیم ماند . "

 

آنها در انبار را بستند و دیگر سری به آن نزدند تا این که تابستان به پایان رسید و دیگر در مزرعه دانه به ندرت پیدا می شد . پرنده ماده که نمی توانست تا دور دست پرواز کند ، در خانه استراحت می کرد و کبوتر نر برای او غذا تهیه می کرد . در فصل پائیز وقتی که بارندگی آغاز شد و کبوترها نمی توانستند برای خوردن غذا به مزرعه بروند ، یاد انبار آذوقه شان افتادند .

 

دانه های انبار بر اثر گرمای زیاد تابستان ، حجمشان کمتر از حجم اولیه شان شده بود و کمتر به نظر می رسید . کبوتر نر با عصبانیت به پیش جفت خود بازگشت و فریاد زد : " عجب بی فکر و شکمو هستی ! ما این دانه ها را برای زمستان ذخیره کرده بودیم ، ولی تو نصف انبار را ظرف همان چند روز که در خانه ماندی ، خورده ای ؟ مگر زمستان و سرما و یخبندان را فراموش کردی ؟ " کبوتر ماده با عصبانیت پاسخ داد :

 

" من دانه ها را نخوردم و نمی دانم که چرا نصف انبار خالی شده ؟ "

 

کبوتر ماده که از دیدن مقدار کم دانه های انبار ، متعجب شده بود ، با اصرار گفت : " قسم می خورم که از همان روزی که این دانه ها را ذخیره کردیم ، به آنها نگاه نکردم . آخر چطور می توانستم آنها را بخورم ؟ من در حیرتم چرا این قدر دانه های انبار کم شده است . این قدر عصبانی نباش و مرا سرزنش نکن .

 

بهتر است که صبور باشی و دانه های باقی مانده را بخوریم . شاید کف انبار فرو رفته باشد یا شاید موش ها انبار را پیدا کرده اند و مقداری از آنها را خورده اند . شاید هم شخص دیگری دانه های ما را دزدیده است . در هرصورت تو نباید عجولانه قضاوت کنی . اگر آرام باشی و صبر کنی ، حقیقت روشن می شود . "

 

کبوتر نر با عصبانیت گفت : " کافی است ! من به حرف های تو گوش نمی دهم و لازم نیست مرا نصیحت کنی . من مطمئن هستم که هیچکس غیر از تو به اینجا نیامده است . اگر هم کسی آمده ، تو خوب می دانی که آن چه کسی بوده است .

 

اگر تو دانه ها را نخوردی باید راستش را بگویی . من نمی توانم منتظر بمانم و این اجازه را به تو نمی دهم که هر کاری دلت می خواهد بکنی . خلاصه ، اگر چیزی می دانی و قصد داری که بعد بگویی بهتر است همین الان بگویی ." کبوتر ماده که چیزی درباره کم شدن دانه ها نمی دانست ، شروع به گریه و زاری کرد و گفت : " من به دانه ها دست نزدم و نمی دانم که چه بلایی بر سر آنها آمده است " و به کبوتر نر گفت که صبر کن تا علت کم شدن دانه ها معلوم شود . اما کبوتر نر متقاعد نشد ، بلکه ناراحت تر شد و جفت خود را از خانه بیرون انداخت .

 

کبوتر ماده گفت : " تو نباید به این سرعت درباره من قضاوت کنی و به من تهمت ناروا بزنی . به زودی از کرده خود پشیمان خواهی شد . ولی باید بگویم که آن وقت خیلی دیر است و بلافاصله به طرف بیابان پرواز کرد و پس از مدتی گرفتار دام صیاد شد . "

 

کبوتر نر ، تنها در لانه به زندگی خود ادامه داد . او از این که اجازه نداد جفتش او را فریب دهد ، خیلی خوشحال بود . چند روز بعد هوا دوباره بارانی و مرطوب شد . دانه های انبار ، دوباره چاق تر و پرحجم تر شدند و انبار دوباره به اندازه اولش پر شد . کبوتر عجول با دیدن این موضوع ، فهمید که قضاوتش درباره جفتش اشتباه بوده و از کرده خود خیلی پشیمان شد ، ولی دیگر برای توبه کردن خیلی دیر شده بود و او به خاطر قضاوت نادرستش تا آخر عمر با ناراحتی زندگی کرد .

چند داستان درباره قضاوت اشتباه, داستان درباره قضاوت اشتباه, داستان کوتاه در مورد قضاوت نادرست

داستان کوتاه در مورد قضاوت نادرست

 

از این پس قضاوت عجولانه ممنوع

مرد مسنی به همراه پسر 25 ساله اش در قطار نشسته بود. در حالی که مسافران در صندلی های خود نشسته بودند، قطار شروع به حرکت کرد. به محض شروع حرکت قطار، پسر 25 ساله ای که کنار پنجره نشسته بود، پر از شور و هیجان شد.

 

دستش را از پنجره بیرون برد و در حالی که هوای در حال حرکت بیرون را با لذت لمس می کرد، فریاد زد: پدر نگاه کن درخت ها حرکت می کنند. مرد مسن با لبخندی هیجان پسرش را تحسین کرد. کنار مرد جوان، زوج جوانی نشسته بودند که حرف های پدر و پسر را می شنیدند و از حرکات پسر جوان که مانند یک کودک چند ساله رفتار می کرد، متعجب شده بودند. ناگهان جوان دوباره با هیجان فریاد زد: پدر نگاه کن دریاچه، حیوانات و ابرها با قطار حرکت می کنند. 

 

زوج جوان پسر را با دلسوزی نگاه می کردند. باران شروع شد چند قطره روی دست پسر جوان چکید. او با لذت آن را لمس کرد و چشم هایش را بست و دوباره فریاد زد: پدر نگاه کن باران می بارد، آب روی دست من می چکد. زوج جوان دیگر طاقت نیاورند و از مرد مسن پرسیدند: چرا شما برای مداوای پسرتان به پزشک مراجعه نمی کنید؟ مرد مسن گفت: ما همین الان از بیمارستان بر میگردیم. 

 

امروز پسر من برای اولین بار در زندگی می تواند ببیند…. 

امتیاز شما به این مطلب چنده؟
داستانی کوتاه درمورد قضاوت سریع متن درباره قضاوت اشتباه داستان در مورد قضاوت عجولانه داستان درباره پیش داوری داستان کلیله و دمنه زود قضاوت نکن خلاصه داستان قضاوت نادرست قضاوت كردن در مورد ديگران قضاوت عجولانه در قرآن چند داستان درباره قضاوت اشتباه داستان درباره قضاوت اشتباه متن قضاوت فقط مخصوص خداست استوری در مورد قضاوت دیگران شعر در مورد قضاوت قضاوت عجولانه قضاوت نکنید کلیپ قضاوت اشتباه شعر درباره قضاوت اشتباه جمله درباره قضاوت اشتباه عکس درباره قضاوت اشتباه داستان کوتاه درباره قضاوت اشتباه جملات درباره قضاوت اشتباه پست درباره قضاوت اشتباه عکس پروفایل درباره قضاوت اشتباه مطلب درباره قضاوت اشتباه درباره قضاوت اشتباه متن در مورد قضاوت نادرست عکس نوشته قضاوت ناحق عواقب قضاوت نادرست قضاوت دیگران قضاوت نادرست در قرآن قضاوت های اشتباه قضاوت اشتباه قضاوت اشتباه در مورد دیگران قضاوت اشتباه سید بشیر حسینی قضاوت اشتباه نکنیم قضاوت اشتباه عصر جدید قضاوت اشتباه شعر قضاوت اشتباه بشیر حسینی قضاوت اشتباه پروفایل قضاوت اشتباه به انگلیسی

نظرات کاربران
هیچ نظری ثبت نشده است

نام شما
ایمیل
وب سایت
عنوان
نظرات


بیشتر بخوانید
مزایای تاکسی اینترنتی نسبت به تاکسی های قدیم
تاکسی اینترنتی عمری در حدود یک دهه دارد و نقشی که در تسهیل رفت و آمد داشته است باعث شده که میلیون ها نفر در ایران از این سرویس آنلاین استفاده کنند. علاوه بر مسافر، راننده هم از وجود این سیستم حمل و ن...
ادامه مطلب >
چطورآنتن دهی تلفن همراهمان را تقویت کنیم؟
 این روش های تقویت آنتن موبایل می توانند موجب بهبود کیفیت تماس ها، افزایش سرعت اینترنت و جلوگیری از قطع و وصل شدن آن و مواردی از این دست شوند. راه های متعددی برای تقویت آنتن دهی گوشی وجود دارد که در ...
ادامه مطلب >
نکاتی که قبل از خرید مغز گردو باید بدانید!
قبل از خرید گردو توجه به بعضی نکات و قوانین بسیار ضروری است؛ که در ادامه شما را با اصول آن آشنا می کنیم. اولین و مهم ترین قانون این است که شما براساس نیازتان اقدام به خرید کنید.
ادامه مطلب >
محل نصب ردیاب خودرو کجاست؟
برای ردیابی افراد و یا حیوانات که معمولا ساعت ها , گردنبند ها و یا اپلیکیشن ها معرفی می شوند که در مقالات قبل بحث نمودیم و انواع آن را معرفی کردیم , اما در این مقاله بیشتر به محل نصب ردیاب بر روی خود...
ادامه مطلب >
چرا باید درخانه زاموفیلیا داشته باشیم؟
یکی از گیاهان سایه دوست زاموفیلیا می باشد که رشد سریعی داشته و نیاز به مراقبت بسیار کمی دارد. زاموفیلیا یکی از محبوب‌ترین گیاهان آپارتمانی است که امروزه در سراسر دنیا از آن در دکوراسیون منازل و محیط‌...
ادامه مطلب >
با فواید و موارد استفاده از روغن بادام برای مو بیشتر آشنا شوید
روغن بادام تلخ برای مو یکی از موثرترین روغن های طبیعی برای افزایش رشد موها و کاهش شوره سر و تقویت انعطاف پذیری و درخشش موها است. 
ادامه مطلب >
آشنایی با انواع موچین و کاربردهای آن
یکی از ابزارهای مهم پیرایش موچین است. موچین و قیچی اصلی ترین ابزار برداشت ابرو هستند به همین علت شناخت یک موچین خوب برای برداشتن بهتر ابرو اهمیت خواهد داشت.
ادامه مطلب >
برای مراقبت از چمن مصنوعی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
اگر به حفظ زیبایی و دوام چمن مصنوعی‌تان، علاقه‌مندید، باید قانون مراقبت از چمن مصنوعی را خوب بلد باشید.نگهداری چمن مصنوعی مانند مراقبت از هر وسیله‌ای، تابع روش‌ها و قوانینی است که آشنایی با آنها، برا...
ادامه مطلب >
خرید مبل چستر به صورت مستقیم و بدون واسطه از تولید کننده مبلمان
مبل چستر چیست و چه ویژگی های را با خود به همراه دارد؟ اصلا چرا باید مبل های چستر را از دست تولید کننده خریداری کنیم؟ در ادامه با شما خواهیم گفت از مزیت های که یک خرید بی واسطه از تولید کننده مبلمان ب...
ادامه مطلب >