سایر توضیحات
در ایران، فلسفه اغلب نوعی حاشیه غیرلازم تلقی میشود و همچنین در نحوه استفاده درست از آن نیز نه فقط سوء تفاهمهای گوناگون وجود دارد، بلکه گاهی سوءنیتها نیز برای خود جایگاهی پیدا کردهاند. از این لحاظ به نحوی به ناچار اصطلاح «فلسفه بافی» گاهی مترادف «سفسطه» به کار میرود و گویی ذهن ناخواسته، حتی شاید خواسته، به مطالب بی فایده مشغول شده و قصد فریب مخاطبان خود را دارد و یا به هر ترتیب قادر نیست واقعاً به چون و چند نظرگاه خود وقوف پیدا کند.
معمولاً در شرایط طبیعی و سالم، در فعالیتهای ذهنی انسان، توجه به «کاربرد عملی» میشود. البته از آنجا که «عمل» تعلیق پذیر نیست و چون «تأمل» بطور عادی در کوتاه مدت تحقق پیدا نمیکند، ارزش و اعتبار آن نیز به ناچار زیر سئوال میرود. البته نمیتوان فراموش کرد که تأمل نیز، در حد خود، مقتضیاتی دارد و بیشتر به آینده میاندیشد و از انجام عمل فوری روی برمیگرداند و به همین دلیل چه بسا در آن نوعی سهل انگاری پدید میآید و به همین دلیل اکثر مردمان فکر بی عمل را مذموم میدانند که البته همینطور هم هست، ولی آیا چنین باوری را همیشه صادق میتوان دانست! هرچند واقعاً فکر بی عمل مذموم است و همگان درباره این موضوع توافق دارند، ولی آیا همچنین نمیتوان گفت که چه بسا صدمه و خطر عمل بدون فکر نیز بسیار خطرناکتر و دامنه دارتر از فکر بی عمل است!